شاعر : پیمان طالبی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : قصیده
خدامیخواست لطفت تا قیامت بیکران باشد به دنیا آمدی تا شیعه با تودرامان باشد کنارتوبعید است اینکه روزی زائرانت راخدا ناکرده،محشر اعتنایی به جنان باشد
رضاجان!خوف این دارم که ازغفلت مراروزی زبانم لال جزتو نام دیگر بر زبان باشد
امامیکه مرا با یک سلام ساده مشهد برد نباید بامکان باشد که باید لامکان باشد پدر موسیبنجعفر مادرش؛نجمه،بلی!باید به دنیا آمدنهای امـامـان آن چنان باشد به دنیا آمدی حاجی شوند آری فقیران هماگر پروازتهران-مشهدت حتی گران باشد به دنیا آمدی تا بعد هر برگشتن ازمشهد درون خانه زینتبخش چایم،زعفران باشد
به دنیا آمدی مادربزرگ من شـفا گیرد که دست پیرها بر دامن مردی جوان باشد
بهدنیا آمدی سبک خـراسانی پـدیـد آمد که طبع شاعرآئینیات با توروان باشد خیالات من است اینها،وگرنه شأن تو این نیست به دنیا آمدی تا چشمۀحکمت روان باشد
به دنیا آمدی تا نسخـه طبالرضای تو دوای دردهـای بیمـداوای جـهـان باشد
به دنـیا آمدی تا شیـعه اثـنیعـشربا تو پس از تو برترین امّت میان این و آن باشد به دنیا آمدی تا یک علی هم سهم ما گرددبه دنیا آمدی تا یک نجف در خاکمان باشد!
به دنیا آمدی تا قرنها ازبعد دعـبل هم یکی از جلوههای معجزات تو «حسان» باشد نه دعبل نه فرزدق نه حسانم، لیک میخواهمخیالم چون نسیمی درهوای تووزان باشد غروبی را تصور کن پس ازرجعت حرم باشیمموذنزاده درصحن تو مشغول اذان باشد غروبی که نماز مغربش درصحن جمهوریخدا قسمت کند پشت سرصاحبزمان باشد غروبی که تو منبر میروی بعد ازنمازآنطنین خطبهات در گوشهای زائران باشد چه شبهاییست شبهای دلانگیز پس از رجعتگمانم اینکه آن شبها زمین درآسمان باشد
اگر حاج اکبرناظم بیاید هرشب جمعه برای جد مظلومت بخواند،روضهخوان باشد یکی از حضرت زینب بخواند تا که بعد ازاو دم سیـنـهزنیها نوحـۀ دامنکـشان باشد خودت تفسیرخواهیکرد،خود توضیح خواهیداد چرا باید سرجد تو در دست سنان باشد؟ اجابت میکنیم آنروزما یابن الشبیبترابرایش روضه میگیریم تا جایی که جان باشد به آب حوض صحنت میخورد پیوند،اشک ما زنان بچهمرده اشکشان باید چنان باشد زنان بچهمرده مثل باران نه، که خود ابرند زنان بچهمرده اشکشان بایدروان باشد